Monday, August 27, 2007

I Sit And Wait

:در باب دودرگی

تو را بر در نشاند او به طراری"

که می­آیم، تو منشین منتظر بر در

"که این خانه دو در دارد

مولوی

Tuesday, July 31, 2007

اصالت


کارها همان حرف ها نیستند. حرفها همان فکرها نیستند.کلمات همان معنای پیشین را ندارند
باورها همان استواری راندارند.اتفاقات خیلی واقعی به نظر نمی آیند. امواج نه در بی نهایت
که در همین نزدیکی­ها وا گرا می­شوند

Friday, June 29, 2007

خیلی دور

دلم تنگ می شود گاه گاهی، برای چیزی که قبلا داشتم و الان از من دور است.برای چیزی از جنس دوست که قبلا همیشه بود، با او زندگی کردم و الان حضورش تنها گهگاهی حس می شود.خب دیگر زندگی است، نمی شود کاری کرد.لا اقل خوب است که این سالی ماهی یک بار هست.

دلم تنگ می شود گاهگاهی، برای کسی که دیگر نیست.برای آنی که رفت و دیگر هرگز نخواهد آمد جز به خواب. تنگ میشود دلم برای او که دیگر فقط با خاطره اش باید زیست.لا اقل خوب است که خاطره اش هست.

دلم تنگ می شود گاهگاهی، برای کسی، شیئی یا حسی که هرگز نبود.هرگز لمسش نکردم. هرگز با آن زندگی نکردم. به اینجا که می رسم نمی دانم به چه امید آرامش کنم. به کدام خاطره یا کدام سالی ماهی یک بار...

Tuesday, June 26, 2007

قالب پنیر

. دیشب خواب دیدم حدود شش تا کلاغ ریختن سرم و تا می خوردم بهم نوک زدن
. بعدشم هر کدوم یه گوشه بدنمو گرفتن و شروع کردن به پریدن

Sunday, June 24, 2007

لنگ در هوا

.دیروز بعد از امتحان شبکه کلی خسته بودم
رو صندلی روبروی دانشکده یهو خوابم برد.خواب یه ماشین خیلی دوست داشتنی دیدم
که به نظر خیلی خوب و خفن میومد(اسم ماشین ها رو بلد نیستم)فقط نفهمیدم چرا لاستیکاشو
!! بر داشته, رو سقف رو زمین خوابونده بودند

Tuesday, June 5, 2007

قبول که گله بی انصافیست، ولی این هم رسمش نیست

قبول که رو صبوری کن صبوری، قبول که تموم میشه

قبول که فراموش میشه، ولی سخت باورش که میشه بخشید

Monday, June 4, 2007

کودکی

گنجشک لالا
سنجاب لالا
آمد دوباره مهتاب لالا
لالالالایی،لالالالایی، لالالالایی،لالالالایی،
گل زود خوابید مثل همیشه، قورباغه ساکت خوابیده بیشه
لالالالایی،لالالالایی، لالالالایی،لالالالایی،
جنگل لا لا
برکه لالا
شب بر همه خوش
لالالالایی لالالالایی