Friday, June 29, 2007

خیلی دور

دلم تنگ می شود گاه گاهی، برای چیزی که قبلا داشتم و الان از من دور است.برای چیزی از جنس دوست که قبلا همیشه بود، با او زندگی کردم و الان حضورش تنها گهگاهی حس می شود.خب دیگر زندگی است، نمی شود کاری کرد.لا اقل خوب است که این سالی ماهی یک بار هست.

دلم تنگ می شود گاهگاهی، برای کسی که دیگر نیست.برای آنی که رفت و دیگر هرگز نخواهد آمد جز به خواب. تنگ میشود دلم برای او که دیگر فقط با خاطره اش باید زیست.لا اقل خوب است که خاطره اش هست.

دلم تنگ می شود گاهگاهی، برای کسی، شیئی یا حسی که هرگز نبود.هرگز لمسش نکردم. هرگز با آن زندگی نکردم. به اینجا که می رسم نمی دانم به چه امید آرامش کنم. به کدام خاطره یا کدام سالی ماهی یک بار...

9 Comments:

At June 29, 2007 at 11:21 PM , Anonymous Anonymous said...

drda o hasrata ke ananam ze dast raft , dastam nemiresad ke begiram anane doost....

 
At June 29, 2007 at 11:22 PM , Anonymous Anonymous said...

made ey rafigh pandam ke be kar dar nabandam , to miane ma che dani ke che miravad nahani?

 
At June 29, 2007 at 11:23 PM , Anonymous Anonymous said...

gar az doost chashmat be ehsane oost , to dar bande khishi na dar bande doost...

 
At June 29, 2007 at 11:24 PM , Anonymous Anonymous said...

delam darya shod o dadam be dastat , makesh darya be khoon parva kon ey doost

 
At June 29, 2007 at 11:41 PM , Anonymous Anonymous said...

khoob bash o khoob zendegi kon va yadet nare ke hata doost ham bayad ba zebra vision bebini ... rasti doost faghat yeki nist , tedadeshoon kheilian , in toyi ke bayad kesi ro doost bebini va baraye moondanesh talash koni va baha bedi,gharar nist hamishe montazer bashi vase inke doost bemoone , nahali ke mikari bayad abesh bedi ta pajmorde nashe va ye chize dige inke shayad bazi vaghta lazem beshe bazi nahla ro az rishe kand choon kerm zadan...

 
At July 16, 2007 at 12:07 AM , Blogger Abbas Mehrabian said...

سلام!
جالب بود، هرگز فکر نکرده‌بودم می‌شه حتی دلتنگ چیزی شد که هنوز ندیدمش!
گفتند یافت می‌نشود گشته‌ایم ما
گفت آن‌چه یافت می‌نشود آنم آرزوست

 
At July 24, 2007 at 12:34 PM , Anonymous Anonymous said...

اکنون دلم هر از چند گاهی برای انچه که دیگر نیست... انکه هرگز نبوده... و آن زمان که دیگر هرگز نخواهد آمد تنگ است

 
At July 24, 2007 at 1:38 PM , Blogger نیوشا said...

خجالتم خوب چیزیه!بنویس دیگه،حکایت کل طبیبو هم نگو که پرشن بلاگ خرابه(چشمک)

 
At July 27, 2007 at 2:49 PM , Blogger ع said...

منم دلم تنگ شده اما حتی نمی دونم واسه چیزی که قبلا بوده و الان نیست یا واسه چیزی که هیچ وقت نبوده . من فکر میکنم که بوده
نمی دونم اصلا ازش خاطره ای دارم یا ندارم
نمی دونم کجای زندگیم بوده یا خواهد بود یا نبوده و نخواهد بود
نمی دونم اصلا از آن این دنیا هست یا نه
فقط می دونم دلم خیلی تنگ شده
خیلی

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home